نقش و اهمیت بررسی تاریخ عقاید اقتصادی و نظریه های اقتصادی
آنچه در این مقاله میخوانید
Toggleمقدمه ای بر اهمیت بررسی سیر تاریخی نظریه های اقتصادی
تاریخ عقاید اقتصادی و نظریه اقتصادی در درک آنچه در جهان معاصر جریان دارد و نیز بحث درباره ی موضوع های اقتصادی سودمند می باشد. نهاد ها و اندیشه های معاصر امیخته با میراث گذشتگان می باشد و اطلاع از نحوه ی نشأت گرفتن عقاید مختلف ، حائز اهمیت است. یکی از کارکرد های دوره های درس تاریخ عقاید ، وسعت بخشیدن به اندیشه و تفکر دانشجویان می باشد. در این رابطه کینز بیان می کند که پیشرفت های معاصر بدون آگاهی از نحوه ی آن پیشرفت ها دشوار است.
یک نقش دوره درسی تاریخ عقاید اقتصادی یا تاریخ نظریه اقتصادی ، هشیار کردن دانشجویان نسبت به غنای یک نظریه فراتر از صورت بندی آن است که اساتید آن را تدریس می کنند. مثلا هشیار کردن دانشجویان نسبت به غنای نظریه ی مصرف کینز ، مهم تر از بیان و صورت بندی این نظریه می باشد که به دانشجویان درس داده می شود. بنابراین تدوین سیر اندیشه ی حاکم بر علم اقتصاد و بررسی تحولات مربوط به این اندیشه امری کارساز، راهگشا و ضروری می باشد. همچنین بررسی تاریخ نظریه اقتصادی در شناخت دقیق نظریه ها ، تفکرات و مکاتب می باشد.
در مجموع تحلیل درست تاریخ عقاید اقتصادی به خواننده در مورد مکاتب نظام ها، روش ها، معیارها، نظریه ها و عملکردهای اقتصادی دید روشنی می دهد و خواننده را به ابزار قضاوت و داوری علمی مجهز می سازد. مشهور است که علم اقتصاد در اواخر قرن هیجدهم میلادی مدون شده است. اما باید توجه داشته باشیم که بحث های اقتصادی ، اندیشه و تفکر اقتصادی به ابتدای تاریخ و تمدن بشری بر می گردد.
به قول آلفرد مارشال ، اقتصاد در واقع مطالعه رفتار نـوع بشـر در امور معمولی کسب و کار روزانه اوست. به قول آگوست کنت ، حتی اگر بخواهیم مبانی و فلسفه هر علم – اقتصاد یـا غیـر آن – را بررسی کنیم، بدون توجـه بـه تـاریخ آن ممکـن نیسـت.
به قول مارکس ، تاریخ ، اقتصاد در حال عمـل اسـت. بـا فـرض قبول بخشی از اندیشـه مـارکس ، بررسـی تـاریخ عقایـد ، در واقـع ارزیـابی پشتوانه های نظری مربوط به گوشه ای از زندگی جوامع میباشد. یعنی در پس بسـیاری از تحرکات سیاسی، اجتماعی و حتی حقوقی و فرهنگی، یک اندیشه اقتصادی کارسـاز به میزان زیادی میتواند تأثیرگذار باشـد. بـه هـر حـال، درک و توضـیح تـاریخ عقایـد اقتصادی ، افزون بر یافته های نظری، درسها و توصیه های سیاسـتگزاری فراوانـی را بـه محققان و دولت مردان می آموزد.
از مجموع انچه بیان گردید می توان اهمیت درس تاریخ عقاید اقتصادی در دانشگاه ها را در سایه ی اهداف زیر جست و جو کرد:
۱-ما با تحول و تکامل نظریه های اقتصادی در بستر تاریخ آشنا می شویم و در نتیحه درک جامع تر و مرتبط تری از این نظریه ها و همچنین مقایسه ی آن ها در گذشته و در حال به دست می اوریم.
۲-تاریخ عقاید ، به فهم بهتر رابطه ی بین نظریه ها و واقعیت های اجتماعی و مسائل مربوط به آنها کمک می کند و از این نظر ارتباط بین علم اقتصاد و سایر علوم اجتماعی مشخص می شود.
۳-با زندگی و فعالیت های علمی و پر بار علمای علم اقتصاد و متفکرین بزرگ جهان اشنا می شویم.
روش های بررسی نظریه های اقتصادی یا تاریخ عقاید اقتصادی
نظریه های اقتصادی از دو دیدگاه اثباتی و دستوری قابل بیان شدن می باشند. به اقتصاد دستوری اقتصاد هنجاری یا اقتصاد تجویزی نیز گفته می شود.
در اقتصاد اثباتی به تبیین و تفسیر واقعیت اقتصادی ان گونه که وجود دارد پرداخته می شود. روابط میان متغیرهای اقتصادی مانند رابطه بین دو متغیر نقدینگی و تورم و یا بین متغیرهای کسری بودجه و تورم، قوانین عرضه و تقاضا و … توضیح داده میشود. اقتصاد اثباتی وارد مباحث ارزشی، بایدها و نبایدهای اقتصادی نمیشود.
در دیدگاه اقتصاد دستوری (تجویزی و هنجاری) به باید ها و نباید ها توجه می شود ودر ان بحث ارزش ها و اخلاق یه میان می اید به عنوان مثال بحث ضرورت دخالت دولت در اقتصاد و یا پرداخت یارانه و تعدیل قیمت ها و….. همگی از جمله موارد اقتصاد دستوری می باشند.
به عبارت دیگر نظریه اقتصادی متفکران به واکنش آن ها به چالش ها و موضوعات اساسی اقتصاد اشاره دارد که خود این واکنش ها به دو صورت انجام می پذیرد:
۱- تبیین و تحلیل روابط بین متغیر های اقتصادی (نگاه اثباتی به واقعیت های اقتصادی)
۲-ارائه ی رویکرد ارزشی و هنجاری در اقتصاد.
دیدگاه های مختلف پیرامون مطالعه تاریخ عقاید اقتصادی
اساسا دیدگاه ها در رابطه با مطالعات اندیشه های گذشتگان به دو دسته ی مخالف و موافق تقسیم می شوند:
۱-دیدگاه مخالفان:
این دیدگاه از دو منظر قابل بیان می باشد:
الف) دیدگاه دیوید هیوم : او معتقد بود باید تمامی نظریات و دیدگاه های گذشتگان را کنار گذاشت چرا که تمام این نظریات منسوخ شده اند و در زمان جاری فاقد هرگونه ارزش علمی می باشند بنابراین باید نظریات معاصر را مورد بررسی قرار داد.
ب) دیدگاه عدم لزوم مطالعه تاریخ عقاید اقتصادی ، که بر اساس آن افراد با مطالعه ی تاریخ عقاید بر علم مسلط می شوند و توانایی قدرت تجزیه و تحلیل آن ها افزایش می یابد اما زمان که یک منبع بسیار مهم و نیز کمیاب می باشد را از دست می دهند. از این منظر بررسی اندیشه گذشتگان ، تخصیص غیر بهینه منابع به حساب می آید.
۲-دیدگاه موافقان:
دلایل دیدگاه موافقان را در چند بخش می توان تعریف کرد:
الف) برخی در مقام پاسخ گویی به دیدگاه دیوید هیوم بر آمدند.این ها معتقدند که هیوم در مفهوم علم اشتباه کرده است. به اعتقاد دیوید هیوم ، علم به مجموع نظریات در کنار یکدیگر است.اما موافقان بیان مجموع نظریات نمی باشد که اگر چنین بود با نقض این نظریات علوم در طول تاریخ منسوخ می شد.هیچ گاه نظریات به طور تکی به وجود نمی این بنابراینبر خلاف دیدگاه هیوم انچه که ابطال می شود نظریه است نه علم.
ب) نکته مهم این است که معمولا این نظریات با پیدایش موارد نقض ابطال نمی شوند بلکه راه تکامل را می پیمایند.
ج) معمولا انچه به عنوان آرای گذشتگان ذکر میشود به طور نا محسوس در دیدگاه دانشمندان کنونی نیز وجود دارد.
د) هر اندیشمندی در ظرف زمان و مکان خاصی زندگی کرده است و از شرایط محیطی اجتماعی زمان خود متاثر شده است اما نظریات اندیشمندان گذشته در بعضی از موارد ارا و ساختار اندیشه ی او را جهت داده است بنابراین هر متفکری در عین حالی که به زمان یا مکان خاصی تعلق دارد ولی از تاریخ, فرهنگ و شرایط محیطی جامعه نیز تاثیر گرفته است.
در این قسمت به اهمیت بررسی تاریخ عقاید اقتصادی پرداختیم. تا قسمت های بعدی ، شما را به خدای بزرگ میسپاریم.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.