1- توماس مان – مکتب سوداگری یا مرکانتلیست – اقتصاددانان قبل از کینز
آنچه در این مقاله میخوانید
Toggleاقتصاددان – توماس مان (۱۶۴۱-۱۵۷۱) Thomas Mun
با سلام خدمت شما کاربران سایت تاتوره، ما قصد داریم مجموع اقتصاددانان قبل از کینز را بصورت سلسله مراتبی به شما معرفی نماییم. یکی از اقتصاددانان بزرگ قبل از کینز ، جناب توماس مان است، پس با ما همراه باشید تا توماس مان را بشناسید.
مکتب مرکانتلیست یا سوداگری
برای افرادی که می خواهند نمونه ای از نوشته های مکتب سوداگری (Mercantilist) را بخوانند، مشکل است بتوانند اثری بهتر از اثر توماس مان را با نام «ثروت انگلستان از طریق بازرگانی خارجی England ‘ s Treasure by Foreign Trade » بیابند. این کتاب در سال ۱۶۲۸ تکمیل و در سال ۱۶۶۴ منتشر شد. به نظر آدام اسمیت، کتاب توماس مان کاری بنیادی در اقتصاد سیاسی، نه تنها برای انگلستان، بلکه برای دیگر کشورهای تجاری است.
ویژگیهای مکتب سوداگری
ویژگیهای مکتب سوداگری کاملا معروف است، تراز تجاری شاخص رفاه اقتصادی است، زیرا اساس ثروت را فلزات گرانبها (طلا و نقره) و تنظیم تجارت خارجی برای مازاد صادرات بر واردات و بدین ترتیب، یک جریان مستمر ورود طلا و نقره به داخل کشور تشکیل می دهد. تشویق صنایع داخلی از طریق ورود محصولات خام ارزان قیمت و برقرار کردن عوارض گمرکی حمایتی بر ورود کالاهای ساخته شده صنعتی، تشویق صادرات به شکل کالاهای نهایی که اشتغال داخلی را حداکثر می سازد، تشویق رشد جمعیت که موجب پایین نگاه داشتن دستمزدها و قیمتها می شود. از جمله دیگر ویژگیهای مکتب سوداگری است.
پاسخ آدام اسمیت به مجموعه این اندیشه ها، متهم کردن مکتب سوداگری به یکسان دانستن پول با سرمایه بود. همانند یک فرد، یک کشور باید کمتر از درآمد خود مصرف کند تا بتواند ثروتش را افزایش دهد، اما این مازاد سرمایه است و نه پول، و پیشی گرفتن درآمد از مصرف که موجبات تراکم سرمایه را فراهم می سازد، هیچ ارتباطی با مناسب بودن تراز بازرگانی که ورود طلا و نقره را تشویق میکند، ندارد.
انتقادی دیگر علیه مکتب سوداگری
سایر نویسندگان قرن هجدهم، مانند هیوم و اقتصاددانان کلاسیک که از آدام اسمیت پیروی می کردند، انتقاد دیگری را علیه مکتب سوداگری مطرح کرده اند. به نظر آنان عوامل خودکار موجب می شود یک توزیع طبیعی پول به شکل طلا و نقره بین کشورهای مبادله کننده جهان برقرار گردد، و سطوح مشخص از قیمتهای داخلی در کشورهای مختلف، موجب می شود که صادرات با واردات برابر گردد.
افزایش معادن طلا در یک کشور، سطح قیمت کالاها را در آن کشور در مقایسه با سایر کشورها افزایش خواهد داد، و در نتیجه مازاد واردات باید به وسیله خروج طلا تأمین مالی شود و این مسئله همان واکنش را در کشور دریافت کننده طلا ایجاد خواهد کرد. این فرآیند همچنان ادامه می یابد تا زمانی که تمام کشورهای مبادله کننده به تعادل جدید بین صادرات و واردات که منطبق با عرضه بیشتر طلاست دست یابند. بازرگانی خارجی و طلا مانند جریان آب در لوله های مرتبط هستند که به طور دایم در یک سطح قرار می گیرند. بدین ترتیب، سیاستی که هدفش برقراری تراز تجاری مطلوب است، خود بازنده است.
آیا کتاب توماس مان مقصر است؟
آیا کتاب توماس مان مقصر است، نه تنها به دلیل برابرسازی پول با سرمایه، بلکه به دلیل نادیده گرفتن سازوکار «جریان – پول» که توضیح داده شد، بدون شک پاسخ مثبت است. این تصور که اقلام مریی و نامریی در حساب جاری کل تراز پرداختها، قاعده یا سنگ زیربنای ثروت ملی است، در صفحات اولیه کتاب مطرح شده است. همین طور، توماس مان به روال مرسوم مکتب سوداگری، هزینه های تجملی را تقبیح میکند، زیرا کالاهای تجملی به طور عمده وارداتی هستند اما مخالفت خود را با پذیرفتن اینکه انگلستان باید کالاها را وارد کند تا مبادا با عدم واردات کالا، قدرت خرید خارجیان برای خرید کالاهای صادراتی انگلستان کاهش یابد، تعدیل می کند. توماس مان به طور ویژه ای از تجارت با هندشرقی دفاع می کند. زیرا کلیه کالاهایی که به انگلستان وارد می شود با سکه نقره پرداخت می گردد.
یک تراز بازرگانی نامطلوب و دائمی – توماس مان دقیقا بین تراز بازرگانی دو طرفه با یک کشور و تراز بازرگانی چند جانبه با سایر کشورهای جهان تمایز قایل می شود، یک تراز بازرگانی دو طرفه ممکن است نامطلوب باشد، اما اگر تراز بازرگانی چند جانبه مطلوب باشد، این موضوع چندان اهمیتی ندارد. تمایز عناصر سازوکار «جریان – پول» در کتاب مان وجود دارد، اما آنها یک زنجیر به هم پیوسته استدلالی را شکل نمی دهند. توماس مان به طور کامل آگاه بود که ورود جریان طلا قیمتها را بالا می برد و قیمتهای بالا صادرات را کاهش می دهد، و بدین ترتیب هر تراز بارزگانی مطلوب، کوتاه مدت خواهد بود. اما توماس مان هیچگاه اینگونه نتیجه گیری نکرد، احتمالا به این دلیل که این نتیجه گیری کل اندیشه محوری وی را مخدوش می کرد و به همین دلیل توماس مان ذهن خود را متوجه هندشرقی ساخته بود و طلا و نقره هیچ گاه از آنجا به انگلستان باز نگشته بود، و بدین ترتیب، قیمتها را در انگلستان بالا نبرده بود.
و بالاخره توماس مان:
بدین سان، باعث شگفتی زیاد نیست که مان یک عضو برجسته شرکت هندشرقی بوده است و نخستین کتاب وی در اقتصاد «بحثی درباره تجارت از انگلستان به هندشرقی، ۱۶۲۱ ,A Discourse of Trade from England Unto the East Indies»دفاع از شرکت هندشرقی در مقابل اتهاماتی بوده است که تجارت این شرکت با هند را موجب رکود اقتصادی انگلستان از طریق خروج نقره می دانستند. اطلاعی از آموزش «مان» در دست نیست، اما محتمل است که توماس مان ابتدا در تجارت مدیترانه ای شاگردی نموده و سپس از راه تجارت با هندشرقی ثروت انبوهی کسب کرده است.
توماس مان ، سومین پسر یک خانواده بازرگان لندنی بود، پدر و پدربزرگش هر دو مدیران معدن سلطنتی بودند و پدر همسرش یکی از نخستین مدیران شرکت هندشرقی بود. مان در نهایت با خرید زمین و سکونت در انگلستان به عنوان یک نجیب زاده انگلیسی زندگی را ادامه داد. وی در سال ۱۶۴۱ در ۷۰ سالگی درگذشت.
در نوشتار بعدی با یکی دیگر از اقتصاددانان بزرگ قبل از کینز یعنی جناب ویلیام پتی آشنا می شویم، پس با ما همراه باشید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.